چند کلمه در شرح محتوای وبسایت...
نویسه جدید وبلاگ
متن نویسه...منطق استثمارخسرو صادقی بروجنی
دکتر محمد طبیبیان، استاد اقتصاد دانشگاه تهران، در گفتگویی با شمارهی 15 نشریهی مهرنامه (1) مطالب گوناگونی را اظهار داشتهاند که پارهای از آنها نگارنده را به تأمل پیرامون صحتشان واداشت. نوشتار حاضر سعی میکند برخی از این اظهارات را به چالش گرفته و نشان دهد که بیانات ایشان از بیدقتیها و اشتباهاتی برخوردار است که برای روشنگری افکار عمومی و مخاطبان نشریه، لازم است با دقت بیشتری به آنها پرداخته شود. نوشتار حاضر پیش از این برای ماهنامه مهرنامه ارسال شده بود که از انتشار آن خودداری کردند.
محمد طبیبیان در بخشی از گفتگوی طولانی
خود و در نقد نظریات کارل مارکس میگوید: «... امروز هر کسی که اقتصاد خرد
بخواند، میداند که استثمار در یک اقتصاد رقابتی نمیتواند وجود داشته
باشد، چون به هر نهادهای باید به اندازه ارزش تولید نهایی آن داد، اگر نه
بر سر کار نمیآید، ایراد دیگر [مارکس] این است که پیشرفت تکنولوژی را به
حساب نمیآورد که لاجرم دستمزدها را بالا میبرد ...»
از آن حا که بیان این
جملات به منظور انتفاد از نظریات مارکس است، لازم می اید از رویکرد اقتصاد سیاسی
مارکسیستی و با اتکا به قانون ارزش مارکس، اعتبار آن سنجیده شود. بر اساس این
قانون، کل سرمایه (C) از دو بخش سرمایه ثابت (c) و سرمایه متغیر (v) تشکیل میشود.
آن بخش از سرمایه که به وسایل تولید یعنی مادهی خام، مادهی کمکی و ابزارهای کار
مثل ماشین آلات، ساختمانها و ... تبدیل میشود، چون ارزش کمّیاش در فرایند تولید
تغییر نمیکند به این دلیل آن را «سرمایه ثابت» می نامند.اما از سوی دیگر، آن بخش از سرمایه که بابت دستمزد نیروی کار پرداخته میشود، هم ارزش معادل خود را بازتولید میکند و هم منشاً تولید ارزش اضافی است. از آن جایی که این ارزش اضافی تولید شده کم و زیاد میشود و مقدار ثابتی ندارد، این بخش از سرمایه را «سرمایه متغیر» مینامند (2). برای تولید هر کالا نیاز به صرف سرمایه ثابت و متغیر است. هنگامی که فرایند تولید کامل میشود، کالایی در اختیار داریم که ارزش آن برابر است با (c+v)+s، که در آن s ارزش اضافی است (3). از نسبت ارزش اضافی (s) بر کل سرمایه ثابت و متغیر (c+v) میزان نرخ سود سرمایهدار محاسبه میشود (s / (c+v)). با رشد تکنولوژیک ابزار تولید و افزایش بهرهروی نیروی کار، «کار لازم»، یعنی میزان کاری که لازم است کارگر برای تولید یک کالا انجام دهد کاهش مییابد. در نتیجهی کاهش کار لازم و ثابت ماندن زمان کار کارگر، میزان کاری که کارگر مازاد بر کار لازم انجام میدهد (کار اضافی) افزایش مییابد. در پی افزایش کار اضافی، ارزش اضافی نیز زیاد میشود.
به نقل از کوخ و سایت انسانشناسی و فرهنگ(با اندکی ویرایش)